انواع حروف (2)
انواع « ی »
1- « ی » نکره : مردی از شرق برخاست / آسمان را ورق زد
2- « ی» وحدت : نشانه ی یکی بودن
3- « ی » شناسه ی دوم شخص مفرد : می آوری ، دیدی
4- « ی » استمراری : رفتمی ، خواندمی
5- «ی » مصدری : خستگی ، زیبایی
6- « ی » لیاقت : خوردنی ، نوشیدنی
7- « ی » نسبت : تهرانی ، محمدی ؛ گاه صفت مفهوم فاعلی دارد ( مرد جنگی ) و گاه مفهوم مفعولی دارد ( تیر پرتابی ) این حرف با اضافه شدن به کلمات غیر فارسی معمولا به صورت «وی» در می آید مانند: علوی(منسوب به علی) عیسوی(منسوب به عیسی) همچنین است کلماتی چون: موسوی٬ رضوی٬ نبوی و ...
8- « ی » میانجی : خدای من
9- « ی » اسنادی ( جانشین هستی ) : تویی ، تو خوبی .
10- « ی » تعجب : چه کتابی ! ، عجب حرفی! .
11- « ی » احترام : نورچشمی
12- « ی » دلسوزی ( ترحم ) : طفلی ، حیوونی .
13- « ی » کثرت : بسی ( بسیاری )
14- « ی » زاید : به واژه های مختوم به مصوت « 1» و « و » اضافه می شوند ؛ بوی ، موی ، خدای
15- « ی » بیان خواب : دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی .
16- « ی » تمنا : کاشکی .
17- « ی» تحقیر : تخم خرمایی ، عصاره تاکی
18- ـ ی » ممال : اسلامی = اسلیمی
انواع « ک »
1- « ک » تصغیر : شسرک ، دخترک .
2- « ک » تحقیر : مردک ، زنک
3- « ک » تحبیب : طوطیک ، گُلک
4- « ک » تکریم : مامک ، بابک
5- « ک » تشبیه : عروسک ، خرک
6- « ک » همراهی : پفک ، عینک ، نان سنگک ، بادکنک
انواع « ا »
1- « ا » دعایی : دهاد ، کناد
2- « ا » ندا : خدایا ، حافظا
3- « ا » واسطه ( میانوند ) : کشاکش
4- « ا » مناظره : گفتا
5- « ا » اطلاق یا اشباع : ز بیژن مگر آگهی یابما
6- « ا » تفخیم : بزرگمردا
7- « ا » مبالغه : خوشا
8- « ا » جانشین تنوین : ابدا
9- « ا » فاعلی : دانا ، توانا ، گویا .
انواع «ان»
1- جمع : مثال دوستان ، ياران
2- مكان : مثال كندوان ، سپاهان، گيلان
3- زمان : مثال پاييزان ، سحرگهان ، بامدادان
4- شباهت : : مثال كوهان , ماهان
5- حالت : مثال خندان ، نالان، خرامان (صفت ساز يا قيدساز)
6- اسم ساز( مصدری ): مثال راه بندان ، شيريني خوران، حنابندان
7- نسبت : بابکان
نکته : در برخی موارد « ان » جوهری است یعنی جزئی از خود واژه است مانند : اصفهان , باران , ایران , گلستان
انواع « كه »
1- حرف ربط (بين جملات مي آيد و پيوند وابسته ساز محسوب مي شود) مثال آمد كه ما را بيند
2- ضمير پرسشي (به معني چه كسي؟) : از دست و زبان كه برآيد
3- ضمير مبهم (به معني كس) : هر كه (هر كس) آمد.
4- حرف اضافه ( بعد از هر, این, آن, ضمایر منفصل مثل : من تو و... و یای نکره حرف اضافه به معني از می باشد ) مثال نان خوردن به كه كمر به خدمت بستن، (يعني نان خود خوردن بهتر از)
5- تعلیل : درمعنی علت, زیرا , زیرا که , به این دلیل : ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
6- موصول : به نام خدایی که جام آفرید / سخن گفتن اندر زبان آفرید
انواع «هم»
1- قيد تأكيد (به معني نيز) : او هم آمد
2- ضمير مبهم (به معني همديگر) : با هم رفتند
3- پيشوند : همكار
4- حرف ربط مزدوج : هم زهرا آمد هم مريم
انواع حروف
انواع « و »
حرف « و » انواعی دارد که به چند مورد از آنها اشاره می کنیم :
1- « و » عطف : بین دو یا چند اسم و یا ضمیر قرار می گیرد ( حسن و حسین ) ، ( من و تو )
2- « و » ربط : بین دو جمله ی همپایه قرار می گیرد و به آن حرف ربط پیوند می گویند ( اگر جمله ای ناقص باشد و پس از آن « و » بیاید و بعد از « و » جمله ی دیگری ، جمله ی دوم نیز ناقص خواهد بود و اگر جمله ی اول کامل باشد ، جمله ی دوم هم کامل خواهد بود . در واقع « و » ربط همپایه ، دو جمله را همپایه ی هم می کند .)
3- « و » مباینت و استبعاد : برای بیان دوری و تباین دو چیز و عمق بخشیدن به کلام از این نوع « و » استفاده می کنیم ؛ ( مسلمان و دروغ ) ، ( دانش آموز و تأخیر )
4- « و » حالیه : به معنی درحالیکه
طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق / تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش
5- « و » میانجی : این حرف در میان واژه قرار می گیرد وقتی واژه ی ختم به مصوت « او » به ( ان ) برسد ؛ در واژه ی بانوان ، زانوان ، آهوان
6- « و » تصغیر : در برخی لهجه ها پسرو ، دخترو
7- « و » قسم : والله
8- « و» موازنه : چو فردا برآید بلند آفتاب / من وگرز و گردان و افراسیاب
9- « و » ملازمت : صد حدیث از توبه و یک جنبش از باد ربیع
10 - « و » مساوات : عیب جوانی نپذیرفته اند / پیری و صد عیب چنین گفته اند
11- « و » معیت : علی و حسن آمدند .
جهت آگاهی شما آورده شده است .
انواع « را »
1- مفعولی
مفعول گروه اسمی است که بعد از آن «پس واژه ی را » می آید یا می توان آورد. در این موارد حرف « را » نشانه ی مفعولی است.
جور خود را بر ضعیفان آزماید روزگار
زچشم خویشتن آموختم رسم رفاقت را
دل را به کف هرکه نهم باز پس آرد |
|
تیغ را دائم برای امتحان بر مو زنند |
2- بدل از کسره یا علامت مضاف الیه (فکّ اضافه )
*ملک را دل به هم برآمد؛یعنی : دلِ ملک * ز نیرو بود مرد را راستی؛یعنی : راستی ِ مرد
*گرتشنگان بادیه را جان به لب رسد / تو خفته درکجاوه به خواب خوش اندری ؛یعنی: جانِ تشنگان بادیه
*ملک را دل به حال او سوخت ؛یعنی : دلِ ملک * دل را ز دام زلفت ممکن نشد رهایی؛یعنی:رهاییِ دل
* مسیر عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است؛ درگهِ مسیر عشق
* گفت نزدیک است والی را سرای ؛ سرای ِ والی . * مرا روز و فیروزی از داور است ؛ روز و پیروزی ِمن
3- حرف اضافه به معنی(برای ، به ، از، در، بر،... )
الف: «را» درمعنی «برای»:
* حکمت محض است اگر لطف جهان آفرین / خاص کند بنده ای مصلحت عام را ؛یعنی :برای بنده ای
* مصلحت را سخنی چند بگفتم؛یعنی : برای مصلحت
ب: « را» در معنی « به » :
* مسعود سعد، دشمن فضل است روزگار / این روزگار شیفته را فضل کم نمای ؛یعنی: به این روزگار شیفته
* حاتم طایی را گفتند ازخود بزرگ همت تر درجهان دیده ای یا شنیده ای؟ ؛یعنی: به حاتم طایی گفتند.
« به »ی مقابله « ازمعانی به »:
جفاکردی جفادیدی جفارا / وفاکن تا وفا بینی وفارا ؛یعنی : به جفا جفا دیدی
بدی را بدی سهل باشد جزا / اگر مردی أحسِن الی مَن أسا ؛یعنی: به بدی
ج:«را» درمعنی «بر»:
* آب بریز آتش بیداد را / زیر تر ازخاک نشان باد را ؛یعنی: برآتش بیداد آب بریز
4- «را» قیدی ( به معنی هنگام ):
* شب را دربوستان با یکی از دوستان اتفاق مبیت افتاد؛ یعنی : هنگام شب
* ششم ماه را روی برتافتند / سوی باده و بزم بشتافتند ؛یعنی :هنگام ماه ششم
* اگر شب رسی روز را باز گرد ؛ هنگام روز
* نماز شام را باز آمد ؛ هنگام نماز شام
5-« را » درمقام « قسم و استرحام» دراین صورت کلمه ی همراه آن متمم است نه مفعول
* سخن درپرده گفتی با حریفان / خدا را زین معما پرده بردار ؛یعنی: به خاطرخدا
* به فتراک ار همی بندی / خدا را زود صیدم کن ؛ به خدا قسم
* مکن از خواب بیدارم خدا را ؛ یعنی به خاطر خدا ( به خدا قسم )
6- «را» مالکیت در مفهوم ضمیر ملکی « مال »( این نوع « را » همیشه با فعل « بودن » و مشتقات آن می آید و راه تشخیص آن حذف « را » و جایگزین کردن فعل « داشتن » به جای « بودن » است .
* ما به فلک می رویم عزم تماشا که راست ؛ عزم تماشا چه کسی دارد
* مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست ؛ غیر از تو من یاری دارم
* گر مرا غیر از تو اسبابی نباشد گو مباش ؛ غیر از تو من اسبابی ندارم .
* اگر مردم را با گوهر اصل گوهر هنر نباشد ؛ اگر گوهر هنر نداشته باشد .
7- «را» درمفهوم « تخصیص و انحصار»:
* منت خدای را عزّوجلّ که طاعتش موجب قربت است ؛یعنی: منت فقط برای خداست.
دانلود کتاب های نگارش
دانلود نرم افزار هجاکن
برای دانلود نرم افزار هجاکن روی لینک داده شده کلیک کنید
http://s5.picofile.com/d/da1260f9-5544-473d-8326-79f7dd941796/heja.rar
دانلود پاسخ خودآزمايي هايزبان وادبيات فارسي اول و دوم و سوم دبيرستان
براي دانلود پاسخ خودآزمايي زبان فارسي روي لينك زير كليك كنيد .
پاسخ ها در قالب ورد است پس از دانلود فايل زيپ را حالت فشرده خارج كنيد و پاسخ خودآزمايي هر كتاب را جداگانه دريافت نماييد
دانلود پاسخ خودآزمايي زبان فارسي
براي دانلود پاسخ خودآزمايي ادبيات فارسي روي لينك زير كليك كنيد .
پاسخ ها در قالب ورد است پس از دانلود فايل زيپ را حالت فشرده خارج كنيد و پاسخ خودآزمايي هر كتاب را جداگانه دريافت نماييد
دانلود پاسخ خودآزمايي ادبيات فارسي
برخی ابهامات زبان فارسی 3
1- ضمایر منفصل ، متصل و صفات پیشین تکواژ قاموسی هستند یا دستوری؟
ضماير پيوسته (جدا) و صفات پيشين تكواژ هستند ولي نوع آنها فرق دارد. ضماير پيوسته (–َ م . –َ ت . –َ ش : كتابَم ، كتابت ، كتابَش و ...) تكواژ دستوري وابسته هستند.
اما ضماير منفصل ...........
به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید
ادامه مطلب ...
نکاتی در باره ی جمله ی مجهول، صفت مفعولی و کاربرد آن
نکاتی در باره ی جمله ی مجهول،
صفت مفعولی و کاربرد آن
این نوشته، گزینشی است از مقالهی ارزشمند «بررسی صفت مفعولی و اهمیت آن در زبان فارسی» نوشتهی دکتر وحیدیان کامیار،که از کتاب «در قلمرو زبان و ادبیات فارسی» انتخاب شده است.
ادامه مطلب ...
انواع صفت
انواع صفت :
صفت
صفت کلمه یا گروهی از کلمات است که قبل یا بعد از اسم مى آید ،و آن را با ویژگى یا مفهومى همراه مى کند و درباره آن توضیح می دهد.
....
ادامه مطلب ...
شماری از علایم اختصاری ( زبان فارسی 3 )
آبفا : شركت آب و فاضلاب
آزما : آزمون ا ستخدا مي متمركز ا د وا ري
اتکا : اداره تدارکات کارکنان ارتش
اتسا : انجمن تكفل و سرپرستي ايتام
.
.
به ادامه ی مطلب بروید:
ادامه مطلب ...