شرح معنی و نکات غزل بهار عمر

شرح معنی و نکات غزل  بهار عمر

ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر        باز­آ که ریخت بی گل رویت بهار عمر

ای که  پرتوی رویت باغ عمر مرا خرم  نموده است بازگرد که بدون چهره ی زیبای تو عمر من زیبایی خود را از می دهد.

فروغ رخ : استعاره مکنیه  (رخ همانند خورشید فروغ دارد)  -  لاله زار عمر :تشبیه   - گل روی: تشبیه - بهار عمر:استعاره مکنیه ....

به ادامه مطلب بروید

 




ادامه مطلب ...
[ دوشنبه 28 اسفند 1391 ] [ 10:37 ] [ سید حسن مسعودی ]

چه رفیقان عزیزی

 
چه رفیقان عزیزی
که بدین راه دراز
 بر شکوه سفر آخرتم ، افزودند
اشک در چشم ، کبابی خوردند
 
قبل نوشیدن چای ، همه از خوبی من می گفتند
ذکر اوصاف مرا،
که خودم هیچ نمی دانستم !
نگران بودم من،
که برادر به غذا میل نداشت
دست بر سینه دم در استاد
 و غذا هیچ نخورد
راستی هم که برادر خوب است
گر چه دیر است، ولی فهمیدم
که عزیز است برادر، اگر از دست رود
و سفرباید کرد،
تا بدانی که تو را می خواهند
دست تان درد نکند ،
ختم خوبی که به جا آوردید
اجرتان پیش خدا
 
عکس اعلامیه هم عالی بود،
 کجی ِ روبان هم،
 ایدۀ نابی بود !
متن خوبی که حکایت می کرد
که من خوب عزیز
ناگهانی رفتم
 و چه ناکام و نجیب
دعوت از اهل دلان،
 که بیایند بدان مجلس سوگ
روح من شاد کنند
و تسلای دل اهل حرم
ذکر چند نام در آن برگه ی  پر سوز و گداز
که بدانند همه،
 ما چه فامیل عظیمی داریم !!!
رخصتی داد حبیب،
 که بیایم آنجا
آمدم مجلس ترحیم خودم،
همه را می دیدم
همه آنهایی، که در ایام حیات،
من  نمی دیدمشان
همه آنهایی که نمی دانستم،
عشق من در دلشان ناپیداست !
واعظ  ، از من می گفت،
حس کمیابی بود
از نجابت هایم،
از همه خوبی هام !
و به خانم ها گفت: اندکی آهسته
تا که مجلس بشود سنگین تر
سینه اش صاف نمود
 و به آواز بخواند:
 
” مرغ باغ ملکوتم نیــَم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم”
راستی این همه اقوام و رفیق
من خجل از همه شان !!!
 
من که یک عمر گمان می کردم تنهایم
و نمی دانستم
من به اندازۀ یک مجلس ختم،
 دوستانی دارم !!!


[ دوشنبه 28 اسفند 1391 ] [ 8:27 ] [ سید حسن مسعودی ]

دیوار چین (تحقیق توسط دانش آموز مقدسی )

یکی از شاهکار های بشتر در طول تاریخ دیوار چین است. دیوار چین در سال 1987 توسط سازمان یونسکو، جزو یکی از آثار باستانی دنیا قرار گرفت. این دیوار مانند یک اژدهای عظیم، به طول 6700 کیلومتر از میان صحراها، چمنزارها، کوه ها و فلات ها، از غرب تا شرق کشور چین عبور کرده است. اين ديواردر حدود ۲۷۰۰ سال پيش ساخته شده است که در حال حاضر قسمت هایی از آن در حال تخریب است یا به کلی ناپدید شده است. ديوار چين تنها ساخته بشر است که اگر از جو زمين خارج شويم، ميتوانيم آنرا ببينيم. با این حال، این دیوارهنوز هم یکی از جاذبه های گردشگری در دنیا به شمار می رود که دارای معماری با شکوه و عظیمی است و از لحاظ تاریخی ارزش بسیاری دارد و با عظمتی كه دارد هزاران چشم را به خود خيره نگه می دارد. 


پیشینه این دیوار 

این دیوار عظیم الجثه در اصل .... 

به ادامه بروید




ادامه مطلب ...
[ جمعه 18 اسفند 1391 ] [ 17:36 ] [ سید حسن مسعودی ]

کنایات ادبیات فارسی 2

مفهوم کنایه ها در ادبیات 2

آب از سر کسی گذشتن:کارش به پایان رسیدن

آب خوردن(دمی آب خوردن پس از بد سگال) :آسایش و بهرمندی در زندگی.

.

.

.

به ادامه ی مطلب بروید:




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:30 ] [ سید حسن مسعودی ]

شماری از علایم اختصاری ( زبان فارسی 3 )

آبفا    :  شركت آب و فاضلاب

آزما : آزمون ا ستخدا مي متمركز ا د وا ري

اتکا  :  اداره تدارکات کارکنان ارتش

اتسا : انجمن تكفل و سرپرستي ايتام

.

.

به ادامه ی مطلب بروید:




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:29 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان بیزن و منیژه

 

نگاهي به داستان بيژن و منيژه

دوران پادشاهي کيکاووس ، شاه خودکامه ي ايران زمين به پايان رسيده است و اکنون کيخسرو ، فرزند سياوش بر تخت سلطنت تکيه زده.کيخسرو پادشاهي دادگستر، رعيت نواز و مهربان  است.

يکي از روزهاي ارديبهشت به فرمان کيخسرو مجلسي ترتيب داده شد ....

به ادامه بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:25 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان سووشون

سووشون

آنروز، روز عقدكنان دختر حاكم بود. حاكم براي دخترش مراسمي گرفته بود كه حد و حساب نداشت و اكثر صنف‌هاي شهر براي اين روز تداركات ديده بودند كه بيشتر آنها زيادي بود. يوسف و زهرا هم در اين مراسم حضور داشتند.يوسف با ديدن اين اوضاع طبق معمول شروع به نق زدن درباره اوضاع شهر مي‌كند و مي‌گويد كه: «مردم اين شهر گرسنگي و بدبختي و نداري مي‌كشند، ولي در يك روز كلي ولخرجي مي‌كنند».زري از يوسف مي خواهد ....

به ادامه بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:21 ] [ سید حسن مسعودی ]

هفت خوان رستم

 

خلاصه ی داستان هفت خوان رستم

خوان اوّل: بيشه شير

 رستم براي رها کردن کي کاوس از بند ديوان بر رخش نشست و بشتاب رو براه گذاشت. رخش شب و روز مي تاخت و رستم دو روزه راه را به يک روز مي بريد، تا آنکه رستم گرسنه شد و تنش جويان خورش گرديد. دشتي برگور پديدار شد. رستم پي بر رخش فشرد و کمند انداخت و گوري را به بند در آورد. با پيکان تير آتشي ....

به ادامه بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:18 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان وامق و عذرا

 

داستان وامق و عذرا

در زمانهای قدیم فلقراط پسر اقوس بر جزیره كوچك شامس حكومت می كرد. این پادشاه فرمانروایی خودكامه و ستمگر بود، اما به آباد كردن سرزمین خود شوق بسیار داشت. او در آن جا بتی بر پا كرد كه یونانیان او را مظهر ازدواج و نماینده زنان می شمردند
در شهر شامس كه همنام جزیره بود دختر جوان و زیبا و دلارام به نام یانی زندگی می كرد
فلقراط چون روزی روی این دختر را دید به یك نگاه دلباخته او شد، و وی را از پدرش خواستگاری كرد. چون خبر ازدواج این دو بگوش مردمان این جزیره و جزیره های دور و نزدیك شامس رسید ..............

به ادامه بروید

 




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:15 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان رامایانا و مهابهاراتا

 

خلاصه حماسه رامایانا و مهابهارات

مهابهارات. حماسه بزرگ هندوان به زبان سنسکريت که شامل هيجده کتاب است و تاليف آن را به وياسا فرزانه هند نسبت می‌دهند. اما اين حماسه در يک زمان و توسط يک شاعر سروده نشده بلکه قريب صد شاعر آن را در طی چند قرن سروده‌اند و از اين رو تاريخ تاليف آن را بعضی از ٢٠٠ ق.م. تا ٢٠٠ م. نوشته اند. اين حماسه شامل جنگهای کوروها و پاندوها و فتوحات کريشنا و ارجونا است. منظومه عرفانی معروف به گوست گيتا جزئی از اين حماسه است.[لغت نامه دهخدا، زير سرواژه‌ی مهابهاراتا]

.....

به ادامه بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:10 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی سمک عیّار

 

خلاصه ی داستان سمک عيار

داستان از جايي آغاز مي شود كه مرزبان شاه پادشاه ولايت حلب در جست و جوي داشتن فرزند است و با چاره جويي هامان وزير با «گلنار» دختر پادشاه عراق ازدواج مي كند. پس از مدتي از گلنار صاحب فرزند پسري مي شود و نام او را «خورشيد» مي گذارد. پس از آن كه روزگار كودكي خورشيدشاه سپري مي شود. در دوره‌ي جواني در حين شكار «خرگوري» توجه خورشيد شاه را جلب مي كند و به اين ترتيب خورشيدشاه به شكلي شگفت انگيز عاشق« مه پري» ، دختر فغفور، پادشاه چين مي شود. و به همراه برادر ناتني خود، فرخ روز راهي ولايت چين مي گردد.

دختر فغفور دايه اي به نام ....

به ادامه ی مطلب بروید

 




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:07 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان یوسف و زلیخا

 

یوسف و زلیخا

این داستان در کتاب تورات و قرآن کریم آمده است ؛ اما داستانی که عبدالرحمن جامی (879- 818 هـ ق) در پنجمین منظومه‌ی هفت اورنگ خود نقل می‌‌کند ؛ با این کتاب‌های دینی کمی متفاوت است . در کتاب جامی ، زلیخا زنی عاشق است که تقدیر باعث می‌شود.....

به ادامه ی مطلب بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 18:02 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی منطق الطیر عطار

 

خلاصه داستان

منطق‌الطیر

سروده‌ی : عطار نیشابوری

  منطق‌الطیر منظومه‌ای از شیخ فریدالدین عطار نیشابوری (627-537) شاعر و عارف ایرانی است که مراحل سیر و سلوک در عرفان را از زبان پرندگانی که به‌دنبال سیمرغ هستند و هدهد (شانه‌به‌سر) راهنمای آنان است؛ بیان می‌کند. این کتاب را عطار را احتمالاً در اواخر عمر سروده است و چون خود به بالاترین مراحل عرفان رسیده است؛ برای مشتاقان طی مراحل عرفان بسیار کارگشاست.

روزی مرغان و پرندگان دنیا به‌دور هم جمع می‌شوند و می‌گویند ...........

به ادامه ی مطلب بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 17:56 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان خسرو وشیرین

 

خسرو و شیرین دومین منظومه نظامی‌ و معروفترین اثر و به عقیده گروهی از سخن‌سنجان شاهکار اوست. در حقیقت نیز، نظامی‌ با سرودن این دومین کتاب (پس از مخزن الاسرار) راه خود را باز می‌یابد و طریقی تازه در سخنوری و بزم آرایی پیش می‌گیرد

این منظومه..........

به ادامه ی مطلب بروید

 




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 17:51 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان همای و همایون از خواجوی کرمانی

 

داستان همای و همایون به صورت منثور

پادشاه شام كه منوشنگ قرطاس، نام داشت، سال‌ها آرزوي داشتن فرزند را در سر مي‌پروراند، سرانجام عنايت خداوند شامل حالش گشت، صاحب پسري شد، به فر قباد و به چهر منوچهر، ملك وي را «هماي» نام نهاد و به دايه سپرد. هماي چون بزرگ شد، در تمامي علوم مهارت يافت و از دانشوران گوي دانش ربود.

از قضا شبي ..............

به ادامه ی مطلب بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 17:47 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان شیخ صنعان

 

داستان شیخ صنعان

 

         حکایت و داستان عاشق شدن شیخ صنعان یکی از داستانهای عرفانی زیباست که اصل داستان در کتاب تحفه الملوک امام محمد غزالی آمده است و شیخ فریدالدین عطار این داستان را به زیبایی تمام در کتاب منطق الطیر به نظم کشیده است. از دیگر کسانی که به نظم این داستان پرداخته اند می توان به وحدت هندی از عرفای قرن سیزدهم اشاره کرد.

بنا دارم به یاری خداوند در چند قسمت با استفاده از اثر عطار و وحدت هندی این داستان را برای دوستان عرضه کنم انشاالله موجب بهره و لذت گردد.

   صنعان در اصل سمعان بوده است و گویند نام دیر و خانقاهی در نزدیکی شهر دمشق سوریه بوده است. این شیخ .......

به ادامه ی مطلب بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 17:43 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان سلامان وابسال

 

سلامان و ابسال

   داستانی است كه اصل آن یونانی و در نسخ خطی كتابخانه موزه بریتانیا نسخه‌ای از قصه سلامان و ابسال موجود است. ترجمه آن از به زبان عربی به حنین‌بن اسحاق نسبت داده شده است.  این قصه را باید در روایات بنی‌اسرائیل یافت مثلاً در تلمود یا جاهای دیگر؛ چه شباهت كلمه سلامان به سلیمان و شباهت كلمه ابسال به ابسالن و ابی‌شالیوم خیلی نزدیك و مناسب‌تر است.

.......

به ادامه مطلب بروید




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 17:39 ] [ سید حسن مسعودی ]

خلاصه ی داستان لیلی و مجنون

 

خلاصه ای از داستان لیلی ومجنون به روایت نظامی


در كشور عربستان قبیله بنی عامر را امیری بود به مردی طاق و به هنر شهره آفاق‚ او را فرزندی نبود.
به درگاه خداوند بس راز و نیازكرد تا پسری روشن گوهر دادار داور بدو عطا فرمود‚ نامش را قیس نهاد. چون ببالید و بالا گرفت به مكتب دادش ‚ آنجا كه گروهی از دختران و پسران خردسال همزانوی وی جور استادمیبردند به از مهر پدر ‚ از جمله دختران
دختری بود نه دختر بلكه :
ماه عربی به رخ نمودن
ترك عجمی به دل ربودن
در هر دلی از هواش میلی
گیسوش چو لیل و نام لیلی
قیس را با لیلی دلبستگی و مهر پدید آمد و لیلی هوای قیس در سرمیپرورد. چون چندی بر این گذشت

.......

به ادامه ی مطلب بروید

 




ادامه مطلب ...
[ چهارشنبه 16 اسفند 1391 ] [ 17:33 ] [ سید حسن مسعودی ]

غزلی دیگر از آرتیمانی

داند آنکس که ز ديدار تو برخوردار است
که خرابات و حرم غير در و ديوار است

اي که در طور ز بيحوصلگي مدهوشي
ديده بگشاي که عالم همه‌گي ديدار است

همه پامال تو شد خواه سرو خواهي جان
و آنچه در دست من از توست همين پندار است

از تو ناقوس بدست من مست است که هست
و ز تو طرفي که ببستيم همين زنار است

برخور از باغچه? حسن که نشکفته، هنوز
گل رسوائي ما از چمن ديدار است

باور از مات نيايد به لب بام در آي
تا ببيني که چه شور از تو درين بازار است

دو جهان بر سر دل باخت رضي منفعل است
که فزايند بر آن بار گر اين بازار است



[ دوشنبه 09 بهمن 1391 ] [ 12:05 ] [ سید حسن مسعودی ]

غزلی از رضی الدین آرتیمانی

بهشت است آن ندانم يا بهار است
غلط کردم غلط، ديدار يار است

هلاک آن تنم کز نازنيني
زمين و آسمانش زير بار است

مرا گوئي چرا شوريده شکلي
شراب است و بهار است و نگار است

مرا ويران دلي و جلوه ی او
هزار اندر هزار اندر هزار است

بناکامي خوشم يا رب که آنچه
بکام من نگردد، روزگار است

رضي گويي ميان کشتگان کيست
شهيدان تو را شمع مزار است



[ دوشنبه 09 بهمن 1391 ] [ 12:00 ] [ سید حسن مسعودی ]